به گزارش مشرق، حالا که رویای آمریکایی دولت تقریبا رنگ باخته، رگههای اقتدارگرایی در مواضع حسن روحانی بویژه برای مقابله با تحریمهای آمریکا دیده میشود. دولت آمریکا ۴ نوامبر/ ۱۳ آبان تحریمهای بانکی و نفتی را علیه ایران مجددا اعمال میکند. مقامات کاخ سفید مقدمات تحریم خرید نفت ایران را نیز آماده کردهاند و برخی کشورهای عضو اوپک قرار است میزان تولید خود را مجموعا یک میلیون بشکه افزایش دهند تا کسری عرضه نفت ایران در بازار از این طریق جبران شود. از این سو دولت حسن روحانی که مسؤول وضعیت فعلی به حساب میآید، به دنبال آن است تا اروپا را مجاب کند وارد بازی تحریم نفت ایران نشود.
بیشتر بخوانید:
امیر حیدری: تنگه هرمز یا باید برای همه امن و یا برای همه ناامن باشد
روحانی همچنین در مواضعی کاملا متفاوت با ۵ سال گذشته خود، در حال مخابره این پیام تهدیدآمیز است که در صورت اعمال تحریم نفتی ایران، اجازه صادرات نفت از منطقه غرب آسیا را نخواهد داد. روحانی که ۱۲ تیر ماه در سوییس تلویحا تهدید نفتی را مطرح کرده بود، دیروز ۳۱ تیر ماه در دیدار روسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور این تهدید نفتی را بیشتر توضیح داد و گفت تهدید ایران برای جلوگیری از صادرات نفت منطقه، به بستن تنگه هرمز محدود نمیشود و ایران «تنگههای دیگر» را نیز در اختیار دارد که میتواند برای انسداد حداکثری مجاری انتقال نفت از منطقه، از سیطره خود بر این تنگهها استفاده کند.
کُد حاج قاسم
سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۳ تیرماه یعنی یک روز پس از آنکه حسن روحانی در سوییس تهدید نفتی را مطرح کرد، نامهای به حسن روحانی نوشت و از موضع او در سوییس حمایت کرد. اما پیامی که این نامه به بیرون از کشور مخابره کرد بسیار حائز اهمیت بود، البته هم در ایران و هم در خارج از ایران برآوردهای اولیه از تهدید نفتی ایران کاملا اشتباه بود. بلافاصله پس از تهدید نفتی روحانی و تضمین سردار سلیمانی، رسانههای داخلی و خارجی اینگونه تلقی کردند که تهدید ایران محدود به بستن تنگه هرمز است. این در حالی بود که این رسانههای داخلی و خارجی از یک نکته بسیار مهم درباره تهدید نفتی ایران غافل بودند و آن این است که چرا تهدید نفتی رئیسجمهور، توسط فرمانده نیروی برونمرزی سپاه پاسداران، و نه فرماندهان کل سپاه و ارتش یا رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، تضمین شد؟
«وطنامروز» ۱۴ تیرماه در گزارشی با عنوان «رمزگشایی نامه حاج قاسم به روحانی» تهدید نفتی ایران را بررسی کرد. در این رمزگشایی، دلیل آنکه حاج قاسم سلیمانی مامور نوشتن نامه به روحانی شده توضیح داده شد. در بخشی از گزارش «رمزگشایی نامه حاج قاسم به روحانی» آمده است:
« ... اینکه این نامه از سوی سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران (و نه سایر فرماندهان ارشد نظامی ایران) نوشته شده نیز قابل تامل است. اگر تا پیش از این تصور میشد سیاست نظام برای جلوگیری از تحریم نفتی، به تهدیدها در خلیجفارس و تنگه هرمز محدود میشود اما نامه حمایتآمیز سلیمانی به روحانی میتواند این پیام را مخابره کند که سیاست ایران استفاده از همه ظرفیتهای خود در منطقه است تا اگر زمانی صادرات نفت ایران متوقف شد، از تمام این ظرفیت استفاده شود تا مانع صادرات نفت سایر کشورهای منطقه شود. نیروی قدس سپاه پاسداران در منطقه غرب آسیا از عراق تا ساحل مدیترانه و از جنوب تا بابالمندب و سواحل عمان و یمن نفوذ چشمگیری دارد. این نفوذ در صورتی که مورد استفاده قرار بگیرد، میتواند فرآیند تولید نفت دشمنان ایران در منطقه را براحتی مختل کند».
حالا حسن روحانی در جمع روسای نمایندگیهای ایران در خارج از کشور بخشی از این سناریوی ایران را توضیح داده و از سیطره ایران بر «تنگهها» گفته است.
ارباب تنگهها
نفت تولید شده در غرب آسیا از ۳ گذرگاه کلیدی عبور میکند؛ تنگه هرمز که خلیج فارس را به دریای عمان متصل میکند، تنگه بابالمندب که خلیج عدن را به دریای سرخ متصل میکند و کانال سوئز که دریای سرخ را به دریای مدیترانه وصل میکند.
بررسیها نشان میدهد ایران احاطه کامل بر همه مجاری انتقال نفت غرب آسیا به دنیای پیرامونی دارد. به معنای دقیقتر، ایران امنیت تمام این مجاری را تامین میکند و در صورتی که ایران به هر دلیلی نخواهد امنیت این مسیرها را تامین کند، قطعا انتقال نفت از این مجاری مختل خواهد شد.
۱- اروپا فلج میشود: در حال حاضر عمده نفت مورد نیاز اروپا از منطقه غرب آسیا از ۲ مسیر دریای سرخ- کانال سوئز- دریای مدیترانه و همینطور خلیج فارس- تنگه هرمز- دریای عمان- خلیج عدن- تنگه بابالمندب- دریای سرخ- کانال سوئز- دریای مدیترانه تامین میشود. یک بررسی ساده نشان میدهد امنیت واقعی این مسیرها یا به صورت مستقیم توسط ایران تامین میشود یا اینکه ایران نقش تعیینکنندهای در حفظ امنیت این مسیرها دارد. به عنوان نمونه مسیر خلیجفارس تا مدیترانه در هنگام عبور محمولههای نفتی از خلیجفارس و تنگه هرمز و دریای عمان کاملا تحت پوشش امنیتی ایران است.
با توجه به نفوذ ایران در یمن، مسیر انتقال این محمولهها از خلیج عدن تا دریای سرخ نیز به صورت غیرمستقیم توسط ایران تامین میشود. یعنی با توجه به احاطه انصارالله بر سواحل غربی یمن بویژه تعز، حدیده و استان حجه، قطعا این جریان مردمی نفوذ و احاطه ویژهای بر عبور و مرورها از بابالمندب دارد. یکی از نگرانیهای عربستان سعودی از انقلاب در یمن و به راه انداختن جنگ در این کشور محروم، از دست رفتن نفوذ قدیمی سعودیها بر تنگه حیاتی بابالمندب بود. سعودیها اگر چه پیش از انقلاب مردمی یمن با محوریت انصارالله، به صورت غیرمستقیم بر بابالمندب سیطره داشتند اما حالا آنها به هیچ عنوان نمیتوانند امنیت نقاط اتصال دریای سرخ به تنگه بابالمندب را تضمین کنند، چراکه بیش از ۹۰ درصد ساحل غربی یمن در اختیار جنبش مردمی انصارالله است.
اما مسیر دومی که اروپا میتواند نفت خریداری شده خود از غرب آسیا را تامین کند، انتقال این نفت از سواحل غربی عربستان در دریای سرخ و انتقال آن از طریق کانال سوئز به دریای مدیترانه است. این مسیر نیز تقریبا آنچه مطلوب سعودی و اروپا است را محقق نخواهد کرد. بزرگترین چاههای نفت عربستان در منطقه شرقی این کشور یعنی در سواحل خلیجفارس است و سعودیها حتی از طریق لولههای نفتی خود نیز نمیتوانند مقدار زیادی نفت از سواحل شرقی خود به سواحل غربی منتقل کنند. از سوی دیگر، یکی از استراتژیهای انصارالله، مختل کردن فرآیند تولید نفت در عربستان سعودی است. هفته گذشته یک پهپاد انصارالله تاسیسات نفتی آرامکو را مورد هدف قرار داد تا هم سعودی، هم آمریکا و هم اروپا درباره امنیت نفت پس از تحریم ایران بیشتر از گذشته دچار تردید شوند.
۲- شرق آسیا؛ اگر ایران بخواهد: در کنار اروپا، بزرگترین خریداران نفت منطقه غرب آسیا، کشورهای شرق آسیا نظیر چین، کرهجنوبی و ژاپن و همینطور هندوستان هستند. بهصرفهترین مسیرهایی که این کشورها میتوانند نفت غرب آسیا را به کشور خود منتقل کنند، انتقال نفت از طریق خلیجفارس و تنگه هرمز و همینطور انتقال نفت از طریق دریای سرخ و تنگه بابالمندب است. همانگونه که گفته شد ایران موثرترین کشور در تامین امنیت این مسیرهاست و در صورتی که نفت ایران تحریم شود، جمهوری اسلامی ایران هیچ دلیلی برای تداوم تامین امنیت این مسیرها نخواهد داشت، بنابراین هر کشوری که بخواهد نفت خریداری شده خود از غرب آسیا را از این مسیرها عبور دهد، نیازمند تامین نظر جمهوری اسلامی ایران است. سیاست تامین امنیت مسیرهای انتقال نفت از جمله مولفههایی بوده که ایران هیچگاه نتوانسته از آن آورده آنچنانی داشته باشد. به نظر میرسد اکنون که دولت آمریکا عزم خود را بر تشدید دشمنی با ایران گذاشته، ایران به دنبال آن است تا از این اهرم خود یعنی تامین امنیت مسیرهای انتقال نفت غرب آسیا استفاده کند؛ سیاستی که نشاندهنده اعتراف دولت روحانی به ناکارآمدی سیاست تعامل با آمریکا و تکیه بر اقتدارگرایی و تقویت ساخت درونی قدرت است.
نامه حاج قاسم و امنیت اروپا
نامه سردار سلیمانی در تایید تهدید نفتی روحانی به غیر از مقوله امنیت نفت، به صورت ویژه نقش ایران در تامین امنیت اروپا را نیز مطرح کرده است. جمهوری اسلامی ایران مهمترین و محوریترین کشور در مبارزه با گروههای تکفیری در منطقه بوده است. مقابله ایران با داعش و سایر گروههای تکفیری و همینطور پایان بخشیدن بر سیطره و حکومت این گروهها به صورت مستقیم منجر به تقویت امنیت اروپا شده است. بدین صورت که این گروههای تروریستی پیش از این، از آنجا که مستظهر به یک قدرت مرکزی (مثلا در رقه و موصل) بودند، با فراغ بال پروژههای عملیاتهای تروریستی در اروپا را دنبال میکردند، از همین رو طی چند سال گذشته حجم بیسابقهای عملیات تروریستی در اروپا به وقوع پیوست اما با تار و مار شدن گروههای تروریستی در عراق و سوریه به دست ایران و دوستانش، حجم عملیاتهای تروریستی در اروپا نیز بشدت کاهش پیدا کرد.
این مقابله با فرماندهی سردار سلیمانی انجام شد، یعنی همان کسی که حالا بیرق مقابله با تروریستهای تکفیری در غرب آسیا را در اختیار دارد و با نامه اخیر او به روحانی، قاعدتا اروپاییها او را بیشتر از قبل خواهند شناخت. موضوع دوم نیز نگرانی اروپا از موج مهاجرت آوارگان جنگهای منطقه است. قطعا تامین امنیت در منطقه غرب آسیا، بحران آوارگان را برای اروپا بشدت کاهش خواهد داد، بنابراین مقوله آوارگان نیز به صورت مستقیم با عملکرد ایران و سردار سلیمانی در منطقه غرب آسیا مرتبط است.
در گزارشی که ۱۴ تیرماه با عنوان «رمزگشایی از نامه حاج قاسم به روحانی» که یک روز قبل از نشست کمیسیون مشترک برجام در وین منتشر شد، به تاثیرگذاری این نامه بر مذاکرات و موضوع تضمینهای اروپا به ایران نیز اشاره شد. در این گزارش آمده است: نامه سردار سلیمانی به حسن روحانی میتواند در محتوای مذاکرات روز جمعه میان ایران و ۳ کشور اروپا حاضر در برجام درباره تضمینهای اروپا به ایران برای ماندن تهران در برجام اثرگذار باشد. تروئیکای اروپا باید تضمینهای لازم را به ایران بدهد تا ایران متقاعد شود ماندن در برجام منافع بیشتری از خروج از این توافق دارد.
آنچه طی هفتههای اخیر درباره این تضمینها مطرح شده، موضوع تضمین اروپا برای خرید نفت از ایران و پرداخت پول آن است. برخی منابع گزارش دادهاند ایران معتقد است خرید یک میلیون بشکه نفت در روز توسط اروپا و پرداخت پول آن تضمینی است که در تهران میتوان روی آن بحث کرد. حالا ۲ روز مانده به آغاز این مذاکرات، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران اعلام آمادگی کرده است تهدید روحانی درباره جلوگیری از صادرات نفت منطقه در صورت متوقف شدن صادرات نفت ایران را عملی کند. این اعلام آمادگی، جدی بودن عزم ایران برای این اقدام را نشان میدهد و میتواند موضع تیم ایرانی در مذاکرات را تقویت کند.
آماری که درباره توزیع صادرات نفت باید دانست
سال ۲۰۱۷ روزانه نزدیک به ۱۸ میلیون بشکه نفت از تنگه هرمز عبور کرده است. سال ۲۰۱۷ روزانه ۵ میلیون بشکه نفت از شمال و جنوب تنگه بابالمندب عبور کرده و به اروپا و آسیا منتقل شده است. در همین سال روزانه ۵/۵ میلیون بشکه نفت از کانال سوئز عبور کرده که حجم عمده آن نفت عربستان و عراق بوده است. خط لوله سومد روزانه کمتر از ۴ میلیون بشکه نفت را از دریای سرخ به مدیترانه منتقل میکند. کویت، قطر و عراق غیر از تنگه هرمز، هیچ گزینه دیگری برای صادرات نفت خود ندارند. بزرگترین تاسیسات نفتی عربستانسعودی در استان الشرقیه در شرق این کشور در ساحل خلیجفارس قرار دارد. چاه الغوار بزرگترین چاه نفتی عربستان در استان الشرقیه قرار دارد که روزانه ۶ میلیون بشکه نفت از این چاه استخراج میشود. این میزان حدود ۵۰ درصد تولید نفت عربستانسعودی است.
عربستانسعودی دارای ۳ پایانه اصلی صادرات نفت است:
۱- مجموعه رأس تنوره در خلیجفارس با ظرفیت صادرات حدود ۶ میلیون بشکه در روز. عربستانسعودی در حال حاضر ۷۵ درصد صادرات نفتی خود را از طریق ترمینال رأس تنوره در خلیجفارس انجام میدهد که باید از تنگه هرمز عبور کند.
۲- مرکز رأس الجعیمه در خلیجفارس با ظرفیت ۳ تا ۶/۳ میلیون بشکه در روز.
۳- ترمینال ینبع در دریای سرخ که اغلب از آن برای تامین حجم باقیمانده از صادرات نفت عربستان استفاده شده است. این ترمینال دارای ظرفیت بارگیری حدود ۵/۴ میلیون بشکه در روز است.